آیا تا به حال به این فکر کردهاید که کلیسا چگونه برای اولین بار بنا شد؟ در ابتدا، هیچ کس حرفهای نبود. تعجب کردید؟ خبر خوبی است که نقشۀ خدا به افراد حرفهای احتیاج نداشت. خدا از افراد عادی استفاده میکند. او در نخستین جنبش کلیسا این کار را انجام داد و امروز هم انجام میدهد. کلیسای اولیه افراد عادی را به سرتاسر جهان میفرستاد تا دربارۀ عیسی به دیگران مژده دهند. کلیسا افراد عادی را فرستاد تا در برابر حاکمان، سرداران و پادشاهان بایستند. افراد معمولی را فرستاد تا بیماران را شفا دهند، به گرسنگان خوراک دهند، مرده را زنده کنند و همۀ فرمانهای خدا را به تمام انسانها در جهان تعلیم دهند. کلیسای اولیه افراد عادی را فرستاد تا دنیا را عوض کند، و آنها این کار را کردند.
رویای ما این است که به فرمان عیسی عمل کنیم: به افراد عادی در سراسر جهان کمک کنیم تا از ابزارهای کوچک برای بهوجود آوردن تأثیری بزرگ در پادشاهی خدا استفاده کنند! تعالیم و دستورات آخر عیسی به پیروانش ساده بود. او گفت: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر و پسر و روحالقدس تعمید دهید و به آنان تعلیم دهید که هرآنچه به شما فرمان دادهام، به جا آورند. اینک من هر روزه تا پایان این عصر با شما هستم!» فرمان عیسی ساده بود: شاگرد بسازید.
دستورات او در مورد نحوۀ انجام این کار ساده بود:
پس گامهای شاگردسازی چیست؟
از آنجایی که یکی از چیزهایی که او فرمان داده، شاگردسازی است، این بدین معناست که هر شاگردی که عیسی را پیروی میکند باید یاد بگیرد که خودش نیز شاگردسازی کند.